بر هم زدن سخنرانی ها و تخریب دولت، برنامه ریزی تندروها برای حضور در انتخابات است
- توضیحات
- آخرین به روز رسانی یکشنبه, 17 خرداد 1394 19:17
- نوشته شده توسط پایگاه خبری ندای هفتکل
بر هم زدن سخنرانی ها و تخریب دولت، برنامه ریزی تندروها برای حضور در انتخابات است. دولت تحت فشار است تا به نتبجه نرسد بخش افراطی اصولگرایان که همیشه صدایشان بلندتر از دیگران است، در نزدیک به سه دهه گذشته سعی کردهاند عرصه سیاسی کشور را یکدست و پاستوریزه کنند
ندای ایرانیان - سعید سیف: فریدون مجلسی تحلیل گر روابط بین الملل بر این باور است که وقت کشی ۵+۱ مذاکرات را بن بست میکشاند. «ر هم زدن سخنرانی ها و تخریب دولت، برنامه ریزی تندروها برای حضور در انتخابات است. دولت تحت فشار است تا به نتبجه نرسد بخش افراطی اصولگرایان که همیشه صدایشان بلندتر از دیگران است، در نزدیک به سه دهه گذشته سعی کردهاند عرصه سیاسی کشور را یکدست و پاستوریزه کنند» این تحلیل فریدون مجلسی دلالت بر شکست مذاکرات در شرایطی دارد که دولت یازدهم به واسطه عدم موفقیت پایگاه اجتماعی و سیاسیاش را از دست داده باشد. حال که عقربه مذاکرات؛ به کندی حرکت میکند باید دید چه کشورها و چه حناحهایی در خارج و داخل از شکست در مذاکرات هستهای ایران و ۵+۱ سود میبرند. مشروح مصاحبه فریدون مجلسی با سایت خبری و تحلیلی ندای ایرانیان در ذیل آمده است:
وضعیت مذاکرات هسته ای و تاثیر آن بر آینده دولت یازدهم چگونه است ؟
آگاهان به درستی میدانند که مذاکرات هستهای پیچیده و مشکل است و جزییات بسیار زیادی دارد مسلما بحث بر سر جزییات زمان زیادی از مذاکرات ر ا به خود اختصاص داده است. اما واقعیت غیر قابل انکار طولانی شدن زمان مذاکرات است. برخلاف آنچه که تصور میکردیم نه تنها آذر ماه نقطه توافق نبود بلکه در ماههای گذشته هم بحث بر سر جزییات ادامه یافت. بیتردید ۵+۱ در حال خریدن زمان است تا با استفاده از زمان اثر تحریمهای فلج کننده را بر اقتصاد و سیاست ایران بیشتر ببینید. غرب تصور میکند تاکتیک فشار و مذاکره همزمان میتواند در جریان مذاکرات امتیازات بیشتری بدست آورده و ایران را وادار به امضای توافقی کند که منافع طرف غربی بیشتر دیده شده است. تا دو سال پیش غرب بر این مدعا بود که ایران روند مذاکرات را کند و ناکارآمد کرده است تا بتواند توانایی بمب هستهای دست یابد اکنون که دولت یازدهم اصرار بر مذاکرات سریع و مفید دارد این ۵+۱ است که تاکتیک خود را بر طولانی نگاه داشتن مذاکرات قرار داده است. البته باید دانست که این رویکرد هم به زیان دو طرف مذاکره کننده است چرا که در ایران این ایده هنوز پابرجاست که مذاکرات به نتیجه نخواهد رسید و لاجرم باید به نقطه اول بازگشت. بازگشت به نقطه پیش از شروع مذاکرات، یعنی کنار گذاشتن بازرسیها و تعلیقها. باید دانست که اگر جناحی که معتقد است مذاکرات بیفایده و بیسرانجام است دست بالا را در مذاکرات بدین ترتیب راه مذاکره دوباره دشوار خواهد شد و این بار ۵+۱ است که هیچ سودی از ایدهها و تاکتیکهای خود نبرده است. هر چند هنری کسینجر معتقد است که ایران اگر سانتریفیوژهای خود را حفظ کند کشورهای دیگر منطقه هم خواهان استفاده از توانمندیهای هستهای خواهند شد. ظاهرا کسینجر نمیداند اصرار بیش از حد بر از میان برداشتن توانمندی هستهای ایران؛ کل مذاکرات را با مخاطره مواجه خواهد کرد و دستاوردها را از بین خواهد برد.
نگرانی کشورهای منطقه تا چه حد بر طولانی شدن روند مذاکرات اثر گذار است؟
کشورهای منطقه به خصوص عربستان و اسرائیل بر این باورند که توافق به هر شکلی منافع آنها را به خطر خواهد انداخت. البته این حق عربستان است که از توانمندی صلح آمیز هستهای برخوردار شود اما نگرانی مقامات ریاض فراتر از فعالیت چند سانتریفیوژ است آنها نگران تقویت شدن جایگاه رقیب منطقهای خود به واسطه توافق احتمالی هستند. اسرائیل هم بیتردید ایران در انزوا و تحریم را بیشتر میپسندد. بنابراین بازیگران منطقهای به طور مشخص عربستان و اسرائیل صحنه گردان طولانی شدن مذاکرات هستند.
طولانی شدن مذاکرات هستهای چه اثری بر معادلات داخلی میگذارد؟
طولانی شدن مذاکرات بیش از هر چیز دولت یازدهم را در مقابل رقبای داخلیاش ضعیف خواهد کرد. غرب باید این نقطه را بداند که معلوم نیست در صورت تضعیف دولت یازدهم و تیم مذاکره کننده فعلی؛ این روند در رفتار سیاست خارجی ایران پایدار بماند. خوش اقبالی ۵+۱ در دو سال گذشته این بوده است که دولتی بر سر کار آمد که خواهان بازگشت به عرصه جهانی است. یعنی حاضر است امتیازاتی با ارزش کمتر را بدهد و در مقابل امتیازاتی با ارزش بهتر را بگیرد. اشتباه محاسباتی ۵+۱ در وارد آوردن فشار به ایران در این است که دارد جای جناح تعامل گرا را با جناح تقابل گرا عوض میکند بیتردید اگر در سال ۹۴ توافقی میان ایران و ۵+۱ صورت نگیرد باید منتظر اتفاقاتی بدتر از سال ۸۴ و روی کار آمدن جناحی تقابل گرا با غرب باشیم. در این صورت تمام دستاوردهایی که غرب امروز آن را باور دارد از دست خواهد داد. غرب نباید به بازگشت جناح تقابل گرا کمک کند. اینکه در داخل ایران برخی مسئله هستهای را تبدیل مسئله غیرت و ناموس کردهاند با واقعیت موجود هم خوانی ندارد. آنچه مهم است حفظ منافع ملی است خواه با گردش سانتریفیوژها خواه با عدم گردش آنها. اگر منافع ملی و جایگاه ایران بیش از این به خطر بیافتد قطعا تمام گروههای سیاسی مسئول هستند. اکنون که دولتی تعامل گرا بر سر کار است بهترین فرصت برای گفتوگو است و زیاده خواهی ممکن است نتیجه عکس داشته باشد. به هر حال اگر ۵+۱ فرصت مذاکرات را از دست بدهد و قدر نداد چیزی بدتر از دولت احمدینژاد تکرار خواهد شد. بیتردید آن زمان بازگشت به نقطه صفر در مذاکرات خواهد بود.
یعنی معتقدید اگر ۵+۱ فرصت مذاکرات را قدر ندانند ممکن است دولت روحانی دیگر نتواند قدرت مانور در عرصه داخلی داشته باشد؟
من معتقدم اگر همچنان غرب بخواهد مذاکرات را به شکل فعلی ادامه دهد؛ قدرت مانور دولت یازدهم در عرصه داخلی را کند خواهد کرد و این یعنی شکست مذاکراتی که نیاز به پشتوانه سیاسی داخلی دارد.بی تردید با ادامه شرایط نا مناسب فعلی هر لحظه جناح رقیب او تقویت خواهد شد. به هر حال فرصت مذاکرات تا تیرماه که روز به روز به موعد آن نزدیک میشویم رو به پایان است ممکن است دیگر برای روابط ایران و ۵+۱ و حتی ایران و آمریکا تکرار نشود. دولت یازدهم، به درستی میداند که باید بیشتر به منافع ملی توجه کند. در حال حاضر اصرار ایران بر میز مذاکره ناشی از نوع نگاه دولت و مسئولین است اگر دولت تضعیف یا عوض شود و مسئولین نظام هم به این نتیجه برسد که مذاکرات بیفایده و وقت کشی است ممکن است نقطه صفر در مذاکرات به مانند سال ۸۴ تکرار شود. آن زمان غرب مسئول شکست این مذاکرات است. به هر حال امتیاز فعلی ما این است که از دادن امتیاز در مذاکرات وحشت نداریم اما ممکن است این فضا در ماههای بعد وجود نداشته باشد.
سوال اینجاست در چند روز گذشته تلاش شد تا دولت در داخل هم تحت فشار قرار بگیردتجمعات تلاش برای برهم زدن سخنرانی ها و... چرا ؟
بر هم زدن سخنرانی ها و تخریب دولت، برنامه ریزی تندروها برای حضور در انتخابات است. دولت تحت فشار است تا به نتبجه نرسد. بخش افراطی اصولگرایان که همیشه صدایشان بلندتر از دیگران است، در نزدیک به سه دهه گذشته سعی کردهاند عرصه سیاسی کشور را یکدست و پاستوریزه کنند. حال که با بیاقبالیِ عمومی مواجه شدهاند، برای جلب افکارِعمومی، به بهانه نگرانی از نتیجه مذاکرات هستهای، تاکتیک فرار به جلو را برگزیدهاند. برهمزدن همایشها و سخنرانیها را باید شمارش معکوس افراطیون برای مهار انتخابات پیشِرو دانست.تلاش برای بر هم زدن سخنرانی و... به همین دلیل صورت می گیرد
غرب در نهایت از کند شدن مذاکرات میخواهد به کجا برسد؟
چند دلیل عمده دارد که مهم تریناش شعارهای ویرانگر دولتهای نهم و دهم در عرصه جهانی بود. این شعارها در نهایت جناح تندرو را در آمریکا تقویت کند و این فرصت را به اسرائیل داد تا مظلوم نمایی کند. با تقویت لابیهای ضد ایرانی، فرصت برای به انزوا کشاندن ایران بیشتر میشد. اکنون اسرائیل بیش از هر چیز از موقعیت ایران به واسطه به نتیجه رسیدن احتمالی مذاکرات وحشت دارد بنابراین تمام تلاش خود را برای به شکست کشاندن دولت تعامل گرا انجام خواهد داد. این یعنی بازگشت به نقطه صفر در مذاکرات. چه آنکه رقبای منطقهای و اسرائیل از ضعف و خلاء دولت نهم و دهم به خوبی بهره خود را بردهاند. نقطه صفر در مذاکرات هستهای، یعنی کمک به شکست دولت تعامل گرا. به هر حال اختلاف نتانیاهو و باراک اوباما هم به دلیل همین فشارهای اسرائیل برای توقف مذاکرات است. اکنون حضور نتانیاهو در کنگره آمریکا تنها یک معنا دارد و آن تلاش برای به بن بست کشاندن مذاکرات.