داستان شهر هفتکل بر گرفته از کتاب شهریاران جنوب
- توضیحات
- آخرین به روز رسانی جمعه, 14 ارديبهشت 1397 00:00
- نوشته شده توسط پایگاه خبری ندای هفتکل
«دکتر غلام محمد خلیلی پور»
به گزارش خبرگزاری ندای هفتکل، راجع به وجه تسمیه هفتکل نگارنده کتاب شهریاران جنوب که خود زاده هفتکل است در صفحه 275 کتاب خود چنین آورده است:نام صحیح این شهر دقیقا هفت کل است که لاتین آن درکتاب شهریاران جنوب آمده است بمعنای هفت نشانه میباشد.
دشت طوف سفید صدها سال محل قشلاق طوایف بختیاری علی الخصوص طوایف چهارلنگ بختیاری بوده است و هرکجا که چهارلنگ اطراق میداشت خویشاوندان آنها طوایف بهمئئ ها هم حضور داشتند این خویشاوندی ریشه درتایخ دارد علاوه براجداد آنها یعنی بهمن و بختیارکه دو برادر بودند در زمان محمد تقی خان چهارلنگ هم که خواهر محمد تقی خان به همسری خلیل خان بهمئی در آمده بود و قرار بود برای باز پس گیری حکومت لرها یعنی حکومت زندیه از چنگال شاهان قاجار در کنار یکدیگر بجنگند ولی اختلافاتی پیش آمد...
اما در زمان ایل خان بختیاری حکومت صمصام السلطنه طایفه لرکی از ایل قشقایی در دشت طوف سفید در کنار لرهای بهمئی و بختیاری ساکن شدند و گفتیم که هرودت پدر تاریخ باستان اولین کسی است که به کوههای زاگرس جنوبی و منطقه ایذه تا کهگیلویه لقب کربیانه korbyaneh یعنی سرزمین پسران و جوانان پهلوان و نام آنشان یا آنزان را که به ایذه کنونی داده بود از زبان سومریان سه هزار و پانصد سال پیش بر گرفته بود.
بهرحال هفتکل مدخل ورودی به آلائیم باستان یا ایلام بود ظاهرا معابد مقدسی در آنجا بود که نمیبایست در طول تاریخ بدست دشمنان بهکیشان و بهدینان می افتاد.
حال شاید قسمتی از این معابد عبادتگاههای کول فره بوده است در زمان سقوط پایتخت ساسانی یعنی تیسفون و عبور اعراب مسلمان از رود پساتیگرس یا "کارون فعلی" است آنها بدنبال ویرانی معابد و گرفتن غنائم از دشت خوزستان بطرف زاگرس آمدند.
در کتب تواریخ آمده است که از ماه تیر در سال 638میلادی یعنی اواخر ژوئن برابر17هجری قمری سرداری عرب بنام نعمان ابن مقرن مزنی در پی ماموریتی به تعقیب بعضی نظامیان فراری ساسانی از کارون گذشت و پس از فتح رامهرمز به سوی معابد کول فره و اشکفت سلمان و دژهای منگشت و علا حرکت کرد این رویداد که در تاریخ ذکر شده است نقل میکند که این سردار در راه ورودی خود به کوهستان زاگرس با قوم لرهای بهمئی و بختیاری روبرو شد و مقاومتهایی سرسختانه این دو قوم متحد تلفات بسیار سنگینی را متحمل شد به این شعر فردوسی دقت فرمایید؛
*وزآن هفت گردسوار دلیر* *که بودند هریک به کردارشیر*
*شده هفت گرد سوار انجمن* *گرفتند شمشیر بر سان شیر*
شاهنامه اشعار خود را بصورت سوگنامه بیان میکند و متاسفانه محل دقیق درگیری رانمیگوید فقط از شهادت آنها سخن گفته و مردم ان زمان که مردمی شکست خورده از مهاجمین بودند و امکاناتی را نداشتند که برای آنها تشریفاتی مهیا کنند هفت نشانه بر مزار آنها قرار دادند باز فردوسی میگوید
*بر این هم نشان هفت گرد دلیر* *گرفتند شمشیر بر سان شیر*
*شده هفت گرد سوار انجمن* *گرفتند شمشیر بر سان شیر*
باز فردوسی میگوید
*بر این هم نشان هفت گرد دلیر* *گرفتند شمشیر بر سان شیر*
در این اشعار فردوسی مبهم سخن گفته است گاهی میگوید این هفت سردار گریزان برای یاری و نجات یزدگرد آمده بودند گاهی میگوید که این هفت سردار در زمان کیانیان بودند.
اما علایم نشان میدهد این هفت سردار با یگانهای زیر مجموعه خود در یکی از مدخلهای ورودی کوهستان راه را برمهاجمین بستند و بهترین معبر برای جلوگیری از ورود آنان به آنزان و معابد همین معبر کنونی هفتکل بود زیرا که بعد از ارتفاعات دشت وسیعی پشت سر آنها بود و ضمنا آنها یک ستاد پشتیبانی در یک قلعه نظامی در پای کوههای آسماری نزدیک دهستان کنونی سرتیوک تشکیل دادند که اکنون به قلعه گوری یا (قلعه گاری) بزبان باستانی قلعه گبری منظور قلعه زردشتی تشکیل داده بودند.
مردم با فرهنگ و متمدن ایران همیشه قهرمانان ملی خود را می ستودند و از آنها تقدیر میکردند اما هیچگاه دیده نشده است که برای راهزنان و دزدان بنای یاد بود بسازند ودر تاریخ از آنها تقدیر کنند پس باید یقین کنیم که این نشانه ها یادگار یک واقعه بزرگ ملی است نه پدری که پسران خودرا برای یک دزدی یا بخاطر یک موهوم کشته باشد.
در پایان توصیه میشود راجع به کلمه هفتکل که در نوشته های ایرانیان مقدس از کتاب ذکر شده آمده است مطالعه فرمایید و شعری که مولف در این زمینه سروده است تقدیم میشود:
*هفت سرو آزاده؛ فتاده بخون* *خفته اند سالها بربلندای کوه*
*کس ندانست که آن پیل تنان* *از نژاد و قبیله ما بودند*
*جان فدا کردند زبهر وطن* *تاکه جاوید ماند این دیار کهن*
*کس گرامی نداشت یادشان* *جز هفت سنگ ایستاده در راهشان*
دیدگاهها
چه خوب بود این به اصطلاح دکتر خلیلی پور مطالعات بیشتری در این زمینه بداشت و اینگونه تاریخ یک شهر را به تمسخر نمی گرفت ...جناب آقای دکتر خلیلی پور از ایل جلیل بهمئی شما نمیتوانید یک داستان تاریخی و معاصر را اینگونه تختئه کنید و با استناد به دو بیت شعر به گفته خود مبهم شلحشوری و شجاعت ایل لرکی را نادیده بگیرید ....با توجه به شواهد زنده که سینه به سینه داستان حاج گرگعلی لرکی را تعریف کردند و همگان بر آن صحه گذاشته اند این داستان ساختگی فقط بر اساس دو بیت شعر نوشتید و من برای شما متاسفم
باید کمی تعمق و تفکر کرد که یکی از اعتقادات و باورهای ایرانیان تقدس عدد هفت است و این عدد همیشه در مکتوبات آمده است . همانگونه که هفت سین را در اعیاد خود مشاهده میکنیم .
پس طبق نظریات باید آنرا به شهرستان هفتکل مرتبط دانست .
ایرانیان و زرتشتیان باستان همیشه مردگان خود را بر بلندایی میگذاشتند و این مکان را میتوان در استان یزد هنوز پابرجاست و یکی از بهترین مستندات است .
و خوشبختانه با حفاری اخیر برای تجدید بنای هفت نشان و عمق حفاری نشان از عدم جنازه ای در این مکان میباشد .
سالهاست این سرزمین آغوش پرمهر مردمانی از هر گوشه کنار و یا به گفته پدر سخن فردوسی شیرین سخن ، مردمانی از *هفت گرد* ایران عزیزمان بوده و متاسفانه در این هیاهوی تفرقه افکنی بعضی دون صفتان و برداشت منافع شخصی خود دست به نشر اکاذیبی از هر کتاب زده تا مردمی که سالها درپس احساسشان برادری و خواهری برداشت کردند را به تفرقه و جدایی بکشانند .
همدیاریم بهوش باش که اینجا هفتکل است و یک عمر عشقبازی مردمی که از هفت گرد کشور بوده اند .
برادر عزیز آقای خلیلی پور نیاز نیست با کلمات بازی کنید وقتی خدمت شما عرض می کنم که اطلاعات شما سطحی و بدون تحقیق است دلیل دارم که در ذیل به آنها اشاره خواهم کرد....
برادر عزیز تاریخ تنها علمی است که همواره دستخوش تغییرات خواهد بود و با ورود علوم جدید به حوزه تاریخ این تغییرات محسوس می باشد اولا در هیچ جایی نیامده که حاج گرگعلی و سواران لرکی جنازه ایی را در بالای کوه و محل کنونی هفتاکل دفن کردند که شما بدنبال اجساد آنها هستید....
دوما : این حماسه و اتفاق مربوط به گذشته خیلی دور نیست و تا همین چند سال پیش شاهدین کهنسال ایل لرکی ان را با یک واسطه برای همگان تعریف و جزییات آن را شرح دادند پس شما نمی توانید با بازی کلمات آن فقط به دلیل عدد هفت و تقدس این عدد ،این واقعه تاریخی را تحریف کنید امیدوارم هر چه زودتر نسبت به اصلاح نوشته خود اقدام فرمایید ....
شاهنامه را که برسی نمودم شعر فردوسی را جناب خلیلی نسبت داده به دلاوران بهمئی و لر در هفتکل اون شعر مربوط به داستان جنگ هفت .. گردان می باشد این داستان مربوط به این است که هفت گرد از ایرانیان به دشت توران به شکارگاه افراسیاب می روند به شکار مشغول می شوند افراسیاب باخبر می شود که یکی پس از آگاهی به افراسیاب می گوید
پس از آگاهی آمد به افراسیاب
از ایشان شب تیره هنگام خواب
زلشکر جهاندیدگان را بخواند
زرستم بسی داستانها براند
وز آن هفت گرد سوار دلیر
که بودند هریک به کردار شیر
خلاصه پس از گفتگو درمورد رستم وهفت پهلوان افراسیاب چنین می گوید
گر آن هفت یل را به چنگ آوریم
جهان پیش کاوس تنگ آوریم
چون کاوس شاه ایران بود می گفت اگر هفت گرد را بگیریم جهان را برای کاوس که شاه ایران میباشد به تنگ می آوریم
وقتی زواره سپاه بیشمار افراسیاب را می بیند به رستم چنین می گوید
چنین گفت با رستم شیرمرد
که برخیز واز خرمی بازگرد
که چندان سپاه است که اندازه نیست
یعنی برخیز از شادی ومیخوارگی دست بردار که سپاهی امده که اندازه ای ندارد
بشنید رستم بخندید سخت
بدو گفت باماست پیروز بخت
از شاه ترکان چه ترسی چنین
زگرد سواران توران زمین
سپاهش فزون نیست از صدهزار
شده هفت گرد سوار انجمن
چنین نامبرداروشمشیرزن
یکی باشد از ما وزایشان هزار
خلاصه این آقای خلیلی نمی دانم این شعر را چگونه ربط داده ودر کتابش آورده تعجب می کنم مردم را چه چیز فرض کرده
مطالب را که عنوان نمودم استناد میکنم به کتاب نامه باستان که 9جلد می باشد نویسنده دکتر میر جلال الدین کزازی در جلد دوم ص106
دکتر کزاری را شاید بشناسید در صحبت کردن عادی بصورت نظم صحبت می کند واستاد دانشگاه تهران می باشد
باتشکر خسرو چهرازی
وقتی هفتکل را ب دوره ساسانی ربط میدهی باید ماننددیگرشهرها ازجمله شوشتر،دزفول،رام هرمز...باید منابعی ازتاریخ هفتکل وجود داشته باشد همانطور که ازتاریخ شهرهای ذکرشده دربیش ازصدها کتاب ومقاله قدیم یادشده
برادرمن هفتکل بنای آن باپیدایش نفت است و اگر سری به آرشیوشرکت نفت دراهواز بزنی از تاریخ شهرهفتکل وکشته شدن 7راهزن توسط گرگعلی خان لرکی مطلب نوشته شده
وشما ازهرهفتکلی سوال کنی این حادثه 7راهزن کشته شده را میداند
بیش ازچندنویسنده بختیاری کتاب نوشتن وهمین داستان حاج گرگعلی خان لرکی را گفتن
شما اینقدر غرق درتوهم قومگرای هستی هرچی داستانی ک ب 7 مربوط است بیان کردی که بهمئی ها را بتاریخ شهرهفتکل آویزان کنی برادر مطالب شما بیشتر یک توهم وخیال است
وبهمئی ها هیچگونه نقشی درتاریخ هفتکل ندارند
درهفتکل دوقوم ترک قشقایی وبختیاری سالهای سال کنارهم بودن وزندگی کردن
شما باید یک شومن بشدی نه نویسنده
این مملکت اینقدربی صاحب شده که هرکی بلندشده چند تا داستان ذهننیت خودرا رفته کتاب نوشته.
اگر این مملکت صاحب داشته باشد بایدشما دادگاهی بشوی چون بدون سندومدرک بتاریخ یک شهروقوم توهین کردی
آقای خلیلی تا ریخ شهر هفتکل نه ربطی به بهمئ دارد و نه ربطی به دوره ساسانیان دارد و تا آنجا که ما شنیدیم هفت راهزن توسط حاج گرگلی خان لرکی کشته شده و هیچ گونه آثاری از دوره ساسانیان در اطراف وجود ندارد حرفهای شما بدون سند و منابع تاریخی است ودر این دوره نمیشود با چهار خط بدون پایه و اساس مردم را فریب داد و در ضمن بهمئ هیچ تاریخی نه در هفتکل و روستاهای اطراف آن ندارد
درکدام کتاب تاریخ مطالب شما بیان شده ک ماهم برویم بخوانیم
شما چرا ازمنابع بختیاری و اداره مناطق نفتخیز استفاده نکردین ک ازتاسیس این شهرباپیدایش نفت گفتن
همچنین کشته شدن 7راهزن توسط حاج گرگعلی خان وحاج عیوض لرکی نوشتن
آقای خلیلی کدام روستای هفتکل بهمی است ک تاریخ هفتکل ب طایفه خودتان ربط میدهی.دراطراف هفتکل ترکان قشقایی و لرهای ممبینی.کلاه کج ومکوندی واین اقوام هیچ ربطی ب طایفه شما بهمیی ندارد
آقای خلیلی امروز دوره علم.دانش وتحقیق است وهیچ انسانی حرفهای بدون سندومدرک قبول نمیکند
یا هفتکل را ب دوره ساسانی ربط میدهی درکدام کتاب تاریخ گفته هفتکل به دوره ساسانی برمیگردد
درهیچ کتب تاریخی چنین حرفهایی زده نشده
بلکه تاریخ هفتکل با پیدایش نفت است
آقای خلیلی اصلا خودت متوجه شدی چه نوشتی هرچی 7جفت کردی ک طایفه خودت بتاریخ شهرهفتکل واردکنی
برادرمن 7های دیگرهم بهت یادآوری میکنم 7دختران،هفت پسران، هفت تفنگچی،هفت سنگ..... برادرمن خودت معلوم خودت متوجه شدی چه نوشتی
یاد مردم هفتکل بیسواد دیدی این توهمات راگفتی
شما با این کاررت سوادومدرک خودت زیرسوال بردی
جناب خلیلی من بختیاریم وبزرگشده هفتکل وساکن اهوازم.پدرم هم بزرگشده ی هفتکل بوده
تا جایکه ما شنیدیم تاریخ هفتکل با کشته شدن هفت راهزن توسط ایلخان ترکان لرکی حاج گرگعلی رقم خورد
وتاسیس شهرهم با پیدایش نفت بود
وقتی صحبت ازدوره ساسانی میکنی لطف میکنی آثار تاریخ دوره ساسانی را ب مردم نشان بدهی
یا دلاوران بهمئی کجای تاریخ هفتکل بوده.اصلا بهمئی ها هیچ ربطی بتاریخ شهرهفتکل ندارند
اصلا حوزه بهمئی ها روستای دالان روبروی میداود است
چون ممبینی ها زیرنظرخوانین چهارلنگ بودن و ربطی ب بهمئی ها ندارد
همچنین دیگراقوام لر دراطراف هفتکل هیچ ربطی ب بهمئی ها ندارد
شما صحبت ازقوم خویشی محمدتقی خان چهارلنگ با خوانین بهمئی گفتی
شما را رجوع میدم ب کتاب لاپارد مامور اینگلیسی که میگوید وقتی دولت قاجارفشارزیادی به محمدتقی خان چهارلنگ آوردتصمیم گرفتیم خانوادهدخان را ازطریق کهگیلویه ب نزد ایلخان قشقایی ببریم تا جانشان در امان باشد
ولی وقتی ب قلعه خان بهمئی رسیدیم خان بهمئی خیلی با خشونت باما برخوردکرد ودستورداد مارا زندانی کردن وقصد داشت ما وخانواده محمدتقی خان رابکشد
ولی شب بادسیسه ازقلعه خان بهمئی فرارکردیم ولی نیروهای خان بهمئی مارادنبال کردن وباتیر ب پای برادرمحمدتقی خان زدندو افتادوکشته شد
شماچجوری ازدوستی بختیاری وبهمئ سخن میگویی ک اصلا دوستی درکارنبوده
برادرمن این توهمات تو اینرا نشان میدهد ک شما قصددارید نماینده مجلس.یاشهردار یا یک پست سیاسی درهفتکل بگیری واینجوری خواستی رای اقوام لربختیاری راجمع کنی
ولی برادر داستان تخیلی بچگانه شما بوی نفاق میدهد تادوستی
وما اقوام ترک قشقایی و بختیاری سالهای سال اینجا درکنارهم زندگی مسالمت آمیزی داشتیم وگول این چرب زبونی هارا نمیخوریم
تاریخ شهرهفتکل گویاست درهرمنبعی رجوع کنی یادرمنابع شرکت نفت رجوع کنی ازگشته شدن 7راهزن توسط طایفه قشقایی لرکی انجام گرفته
وسندی هم بالای همان 7تاکل نوشته شده
وقدیم تمام مردم کنار رودخانه آنها زندگی میکردن اگرتوجه کنی همین خوزستان شهرهای قدیمی رامهرمز،شوشتر.د زفول کنار رودخانه بنا شدند
والانهم بقایای آثار آن دوران درآن شهرها هست
ولی درهفتکل هیچگونه آثار ازشهرباستانی نیست
وکشته شدن 7 راهزن توسط حاج گرگعلی خان لرکی در دوره محمدتقی خان بختیاری اتفاق افتاد وهمه کوچک وبزرگ وقدیم وجدید هفتکل همه میدانند
و کتابهای از طرف بختیاریهای چاپ شده وکشته شدن همین راهزنها را توسط ترکان لرکی قید کرده
درضمن کاندید شدن برای یک شهر اگر تاییدصلاحیت بشوید آیا اینقدر ارزش داردکه یک سری شعر ازکتاب فردوسی جمع کنی ویک سری توهمات ذهنی خودت بیایی بنویسی واعتباروشخصیت خودت زیر سوال ببری
برادرمن ما اقوام ترک ولرساکن هفتکل در دوره آینده مجلس از آقای ظاهری حمایت میکنیم وگول چنین حرفهای بی سند نمیکنیم
جنابعالی اگر خیلی دلسوزی برو ازتاریخ مناطق لکک و دیشموک کتاب بنویس نمیخواد دلسوز ما باشید
واقعن دروغ ب این بزرگی را ندیدیم کشته شدن 7راهزن توسط بهمئی ها
آقای محترم بهمئی کجا بوده.شما سری ب قبرستانهای قدیمی شهرهفتکل بزن بعد متوجه خواهی شد چ اقوامی دراین شهربخاک سپرده شدن
یکی ازمنابع تاریخی یک شهر قبرستانهای قدیمی آن شهراست
درصورتیکه هیچگونه قبرستانی درهفتکل باقدمت بالای صدسال وجود ندارد
آقای خلیلی راه اشتباه آمدی
هفتکل هیچ ربطی ب بهمئی و دوره ساسانی ندارد
حرفهای شما بدون منابع ذکرشده
وکتاب تاریخ بدون منابع هیچگونه ارزش خواندن ندارد...
جناب آقای خلیلی متن شما را که خواندم من را در فکر فرو برد. شما داستانی را گفتید که تماما در هاله ای از ابهام بود. اول اینکه این بنای یادبود در ستایش از راهزنان نبوده این را همه میدانند. دوم اینکه شما یک سری خیال پردازی ها و توهمات ذهنی خود را گفتید و آن رابه ده ها قرن ربط دادید این در حالیست که پدران ما خود شاهد رشادت های حاج گرگعلی لرکی بودند که به کمتر از یک قرن پیش برمیگردد. در ادبیات ما صد ها شعر و داستان وجود دارد که عدد هفت در آن به کار گرفته شده ، مگر میشود آنها را به هفتکل ربط داد؟ آقای دکتر خلیلی تحریف تاریخ با هر نیتی ناپسند و منسوخ شده است.
۷ سردار که ترور شدند.
الآنم هم اسرائیل ۷ پیکر از سردار زاهدی فرستاده
یامثال هفت سین
اینا بی معنی نیومدن تو ایران
پس بزرگترین خواهشی که دارم اینه اگه .۵۰ سال آینده هرکسی که امیر ایران بود شاه بود .رهبر بود .رئیس کل ایران بود .فتوا الکی یا بدون دلیل روی سرش شورش نکنید چون ایران باید بزرگ بشه نه همین اندازه .
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا